English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
conveyancing U در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I have to go back a little bit. [This requires a little background {explanation} ] . U این نیاز به کمی پیش زمینه [توضیح بیشتر] دارد.
conveyancing U تسهیل معاملات
chattel U اموال منقول
goods and chattels U اموال و دارائیهای منقول
fixed property U اموال غیر منقول
real action U دعوی راجع به اموال غیر منقول
kemp U پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
real representative U قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
tails U واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tailed U واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tail U واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
filling out U [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
moveable by destination U منقول در حکم غیر منقول
She is forty if a day . U چهل سال راشیرین دارد ( اگر بیشتر نباشد )
most significant digit U رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
most significant character U رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
slugger U بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
mary maximus U ان مریم که از همنام های خود بیشتر سال دارد
cloud lattice design U طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
puncher U مشتزنی که بیشتر کوشش درزدن ضربه دارد تا سرعت ومهارت
averaging U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
multiphase program U برنامهای که بیشتر از یک دستور بازیابی پیش از خاتمه اجرا نیاز دارد
averages U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaged U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
milk disk U دیسک انتقال داده از ماشین کوچک به کامپیوتر بزرگتر. که توان پردازش بیشتر دارد
western european union U ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
presentation graphics U گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
community property U اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
microcomputer U تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
transylvania U فرش ترانسیلوانیا [ریشه اصلی آن مربوط به ترکیه می باشد که بیشتر برای کلیساهای رومانی و مجارستان بافته شده.]
Dudley carpet U فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
super U : پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
inversions U تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversion U تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
Sarab U سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
Afshar design U طرح افشاری [ابعاد فرش مربع شکل بوده و بیشتر در فارس و کرمان با زمینه کف ساده صورتی و نارنجی بوجود آمده و لچک و ترنج و قندیل بکار رفته در طرح با استفاده از خطوط هندسی بافته می شوند]
rotation coefficients U ضرایب مربوط به چرخش زمین که روی گلوله اثر دارد
stat [on something] U آمار [مربوط به چیزی] [اصطلاح روزمره]
stat [on something] U ارقام [مربوط به چیزی] [اصطلاح روزمره]
the concert of europe U منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
What's up with him? U این چه ناراحتی دارد؟ [اصطلاح روزمره]
It doesn't matter where you get your appetite as long as you eat at home. <proverb> U بیرون ما را به اشتها می آورند اما در خانه غذا می خوریم. [ضرب المثل بیشتر مربوط به سکس تا غذا]
middle distance U فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
stat [on something] U واقعیت ها به صورت اعداد [مربوط به چیزی] [اصطلاح روزمره]
to shoot oneself in the foot <idiom> U بد اداره کردن [چیزی مربوط به خود شخص] [اصطلاح]
to shoot oneself in the foot <idiom> U بدبکار بردن [چیزی مربوط به خود شخص] [اصطلاح]
lotus U [نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
meaning U مصداق
senses U مصداق
sensed U مصداق
sense U مصداق
meanings U مصداق
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> U من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
how much does a vacation cost? [American E] [when amount is indeterminate] <idiom> U من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> U من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
how much does a vacation cost? [American E] [when amount is indeterminate] <idiom> U من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
Imperial Silk Hunting Carpet U فرش شکارگاهی ابریشمی درباری [این فرش مربوط به قرن شانزده میلادی بوده و در زمینه حاشیه از صحنه های شکار به همراه گل های شاه عباسی و اسلیمی استفاده شده است.]
hierarchies U روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy U روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
lion rug U فرش شیری [این طرح بیشتر مربوط به استان فارس و عشایر آن منطقه بوده و گاه در طرح از شتر و یا حیوانات دیگر نیز استفاده می شود.]
tone-on-tone U [بکار گیری یک رنگ با پس زمینه متفاوت در زمینه فرش بطور مثال دو نوع رنگ قرمز یکی تیره و دیگری روشن]
Lambalo U لامبالو [این نوع فرش که بصورت طولی و کناره بافته می شود که مربوط به قزاقستان بوده و تقلیدی از فرش تالش است و در آن از زمینه کف ساده به همراه نقوش ابتداپی و حواشی دو یا سه ردیفه استفاده می شود.]
antitype U نمونه یا مصداق چیزی
become entitled to U مصداق ..... واقع شدن
prove opplicable U مصداق پیدا کردن
Ladik prayer rug U قالیچه سجاده ای لادیک [این فرش بیشتر مربوط به ترکیه می باشد و در آن از دو یا سه ستون محرابی به همراه گل های لاله با رنگ های غالب قرمز و آبی استفاده می شود.]
option dealer U واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
partitions U بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
partition U بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. U شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
square design U طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
hands of Fatima U طرح دستان فاطمه [نوعی فرش محرابی که در آن دو نگاره کف دست استفاده می شود و جلوه ای از حالت سجود یک مسلمان و اشاره به اصول دین را نشان می دهد. این طرح بیشتر مربوط به قفقاز و شرق ترکیه بوده است.]
goat hair U موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
bandwidth U صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
facilitation U تسهیل
social facilitation U تسهیل اجتماعی
expedite U تسهیل کردن
simplifcation U تسهیل اختصار
expedites U تسهیل کردن
expedited U تسهیل کردن
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
facility U وسیله تسهیل روانی
simplifications U تسهیل مختصر سازی
simplification U تسهیل مختصر سازی
predigestion U سهل الهظم سازی تسهیل
to pander to somebody [something] U تسهیل کردن با کسی [چیزی]
condequent U منقول
personal U منقول
warsaw treaty U پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
personal U منقول خصوصی
chattel U دارائی منقول
to carry forward U منقول ساختن
to carry over U منقول ساختن
immovable U غیر منقول
personal chattels U دارایی منقول
movable property U مال منقول
narrated consensus U اجماع منقول
personal action U دعوی منقول
moveable property U مال منقول
movable U دارائی منقول
moveable property U دارائی منقول
personal state U دارایی منقول
carry forward U منقول ساختن
carry forward U مبلغ منقول
movables U مال منقول
movableness U منقول نابرجا
immovable U دارایی غیر منقول
brought forward U منقول ازصفحه پیش
good U مال منقول محموله
real action U دعوی غیر منقول
immovable property U مال غیر منقول
irreplaceable U غیر منقول بی عوض
hereditaments U دارایی غیر منقول
real property U دارایی غیر منقول
immovableness U غیر منقول دادن
personal chattels U دارایی شخصی منقول
personal property U دارایی شخصی منقول
chattel U مال منقول دارایی شخصی
immovable by nature U مال غیر منقول ذاتی
heritage U ماترک ترکه غیر منقول
realty U دارایی غیر منقول ملک
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
jus mariti U حق مرد نسبت به دارایی منقول زنش
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
incumbrance U حق رهن یا حبس نسبیت به مال غیر منقول
dealings U معاملات
transactions U معاملات
cadastre U مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
sales {pl} U گردش معاملات
turnover U حجم معاملات
volume of sales U حجم معاملات
foreign exchange transactions U معاملات ارزی
stoopage of trade U منع معاملات
commercial transactions U معاملات تجارتی
boycotting U تحریم معاملات
dealers U فروشنده معاملات چی
arm's length U معاملات ازاد
foreign exchange transaction U معاملات ارزی
stoopage of trade U قطع معاملات
volume of sales U گردش معاملات
turn-over U گردش معاملات
turn-over U حجم معاملات
arbitrage U معاملات ارز
injunctions U تحریم معاملات
real estate U معاملات زمین
purchase tax U مالیات بر معاملات
credit transaction U معاملات موجل
boycotts U تحریم معاملات
dealer U فروشنده معاملات چی
boycotted U تحریم معاملات
turnover U گردش معاملات
boycott U تحریم معاملات
injunction U تحریم معاملات
dealing for money U معاملات پولی
futures U معاملات سلف
exchange transactions U معاملات برواتی
external transaction U معاملات خارجی
sales {pl} U حجم معاملات
internal transactions U معاملات داخلی
unauthorized transaction U معاملات فضولی
credit transaction U معاملات استمهالی
option dealing U معاملات اختیاری
treament of aliens U معاملات بیگانگان
overseas trade U معاملات خارجی
real estate agency U بنگاه معاملات املاک
brokered U واسطه معاملات بازرگانی
brokers U واسطه معاملات بازرگانی
brokering U واسطه معاملات بازرگانی
hazardous U معاملات قماری اتفاقی
broker U واسطه معاملات بازرگانی
agiotage U معاملات احتکاری بروات
speculated U معاملات قماری کردن
swopped U معاملات سلف ارز
spot market U بازار معاملات نقدی
swaps U معاملات سلف ارز
invisibles U معاملات غیرقابل رویت
realtor U دلال معاملات ملکی
swap U معاملات سلف ارز
realtors U دلال معاملات ملکی
swapped U معاملات سلف ارز
speculating U معاملات قماری کردن
speculates U معاملات قماری کردن
swops U معاملات سلف ارز
opening of negotiations U افتتاح مذاکرات [معاملات]
speculate U معاملات قماری کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com